اجتماعی

چرا دعواهای خیابانی در ایران زیاد شده است؟

سطح تحمل ایرانیان از پسر و دختر ۱۰ ساله گرفته تا نوجوان و جوان و پیرد مرد و پیر زن ۸۰ سال به بالا، به شدت کاهش یافته است و این را احتمالا در ارتباطات روزمره ای که با مردم در کوی و برزن در ۳۱ استان کشور دارید، متوجه شده اید. مهم نیست کجای ایران هستید و سطح تحصیلات و سواد و تمول افراد چقدر است، به طور کلی، آستانه تحمل اکثر ایرانیان در سطوح مختلف جامعه و در میان همه گروه های سنی، کاهش یافته است.

مردم، به نسبت دهه های پیش، خشونت طلب و ناآرام تر شده و تمایل به دعوا و نزاع خیایانی، بیش از قبل است. اگر چه جمعیت بیشتر شده و مشکلات ترافیک و فرهنگ شهرنشینی، ضریب برخوردها را افزایش داده است، اما حمله افراد با سلاح سرد و گرم، نشان می دهد که یقه گیری های رایج دهه های پیش، به چاقو کشی و اسلحه و اسید پاشی وامثالهم سوق پیدا کرده است. تهران، رکورد دار نزاع خیابانی و طلاق در ایران است.

فرهنگ خشونت طلبی، فقط مخصوص قشر خاصی از جامعه نیست. فقط مختص گولاخ های استادیوم ها و شاخ های اینستاگرام و بچه های اول خط و ته خط و سه راه زندان و چهار راه فلان و سه راهی بهمان و . . نیست! امروزه، فرهنگ خشونت طلبی و تهدید را حتی می توان در ویدئوکلیپ هایی که سلبریتی ها در صفحات شخصی خود به اشتراک می گذارند نیز شاهد بود که محسن خان افشانی، تنها مشتی نمونه خروار است.

دسترسی به چاقو و قمه و شمشیر و کلت کمری و اسید در جامعه امروز ایران خیلی سخت نیست اگر چه قانون، مجازات سختی برای حاملان این سلاح ها، وضع کرده است. به هر حال، مشکلات اقتصادی در کشور، عاملی برای کاهش سطح تحمل افراد و افزایش پرخاشگری و تمایل به خشونت است.

30 درصد جامعه ایرانی به اختلالات روانی مبتلا هستند

سینما و صدا و سیما: محفل خشونت گرایی!

کافی است، پربیننده ترین سریال های تلویزیونی و فیلم های روی پرده را نگاه کنید. اگر کمدی ها را استثنا بگیرید، بقیه، معمولا مایه های پرخاشگری و نزاع و بزن و بکش و غیره دارد. صدا و سیما نیز متاسفانه، با سریال هایی که در چند سال اخیر در شبکه ۱ و شبکه ۳ پخش کرد، گرد افسردگی و نا امیدی و پرخاشگری و اهانت به والدین و . . . پراکنده کرد به گونه ای که امروزه می توان ادعا کرد که تلویزیون ندیدین، فواید بیشتری از تلویزیون دیدن دارد!

۱۵ اردیبهشت ۹۸، معاون وزیر بهداشت گفته بود که ۱۲ میلیون ایرانی در سنین ۱۵ تا ۶۵ سالگی، با نوعی اختلال روانی رنج می برند که بر اساس نتایج پیمایش سلامت روان کشور، ۷۰ درصد ایرانیان دارای اختلال و نیازمند مداخله، در یک سال اخیر به پزشک مراجعه نکردند. در دادگاه اول محاکمه محمد علی نجفی که در ۲۲ تیر ۹۸ در تهران برگزار شد، نماینده دادستان گفت که آقای شهردار سابق، سابقه افسردگی داشته به برای درمان، به پزشک مراجعه نکرده است.

حتما بخوانید: چرا صدا و سیما با اعصاب مردم بازی می کند؟

12 میلیون تن در ایران مبتلا به نوعی از اختلالات روانپزشکی هستند

فرار از روان‌پزشک: اخلاق زشت ایرانیان!

اگر ناسیونالیست بازی الکی را کنار بگذاریم و کمی خودمانی بخواهیم حرف بزنیم، باید اذعان کنیم که یکی از ۱۰۰ اخلاق زشت ایرانی ها، پرهیز از مراجعه به روان شناس و روان پزشک مجرب برای پیدا کردن راهکار برای اختلالات روانی در طول زندگی است. اگر کسی از ما به روان شناسی یا روان پزشک مراجعه کند و تحت درمان باشد، حتما به دید منفی به او می نگریم!

رئیس جامعه متخصصان داخلی ایران معتقد است که در مطب ها شاهد هستیم که شمار زیادی از بیماران که از مشکلات جسمانی مانند ناراحتی های گوارشی یا قلبی گلایه می کنند، هیچ مشکل جسمی ندارند؛ پس از بررسی ها و آزمایش های پزشکی مشخص می شود که مشکل این افراد روانی است و باید تحت درمان های روانپزشکی قرار گیرند.

نبود فرهنگ مراجعه به روانپزشکان، از معضلات جامعه است و بسیاری از این بیماران، زمانی که به آنها گفته می شود باید به روانپزشک مراجعه کنید برآشفته می شوند و ترجیح می دهند به جای مراجعه به متخصصان این رشته، درمان بیماری را از پزشک معالج خود دریافت کنند.

باید این وحشت از مراجعه به روانپزشکان، با ارتقای آگاهی مردم نسبت به بیماری های روانی برطرف شود. یکی از دلایل ترس از مراجعه به روانپزشکان، در واقع ترس از انگ بیمار روانی بودن از سوی جامعه، خانواده و اطرافیان است که مانع از مراجعه بیماران به متخصصان این رشته می شود.

رییس جامعه متخصصان داخلی ایران در اردیبهشت ماه ۱۳۹۷ گفته بود که طبق آمار وزارت بهداشت، ۲۲ تا ۳۰ درصد ایرانیان ، درجاتی از اختلال روانی دارند که باید یک سوم بیمارستان های کشور به بیماران روانی اختصاص یابد. این هشداری برای مسئولان است که توجه بیشتری به این موارد داشته باشند. در جامعه ای که بهداشت روانی نباشد، بهداشت فردی و سلامت جسمی و سلامت اقتصادی هم وجود نخواهد داشت و پیدا کردن انصاف و عدالت وامید به آینده در این جامعه، تقریبا غیر ممکن می شود.

از فرهنگ رانندگی ایرانیان نسل امروز و نسل گذشته می توان دریافت کرد که آستانه تحمل ایرانیان به شدت کاهش یافته است. مردمانی شاد نیستیم. پشت سلفی ها ولایک ها و ویدئوها و مدارک دانشگاهی و بالا شهر و پایین شهر، قایم شده ایم و تلاش میکنیم که با طرز لباس و فرنگی حرف زدن، این فرهنگ نازل را پنهان کنیم.

آستانه تحمل خیلی ها پایین آمده و این یعنی افزایش بستر برای نزاع خیایانی. این یعنی بستر برای طلاق و متلاشی شدن بنیان خانواده و نسل آینده ایران. نسل آینده ایران را باید جامعه ای شاد و امیدوار و عاشق، بنا کند. اگر قرار باشد اوضاع دهه اول عصر ایران ۱۴۰۰، مثل اوضاع دهه پایانی عصر ۱۳۰۰ باشد، این تهدید بزرگ را باید از الان جدی گرفت و برای برون رفت از آن، استراتژی های خلاقانه ای طراحی کرد تا جامعه بیش از این، امیدوار به فرار از ایران نشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا