مروری بر زندگی خسرو آواز ایران

محمدرضا شجریان درگذشت. پسر او همایون شجریان این خبر را از طریق اکانت اینستاگرامی خود به سمع و نظر هوادارانش رساند. آقای شجریان یکشنبه شب همین هفته در حالی که کلیه هایش از کار افتاده بود و مغز استخوانش هم عملکرد خود را از دست داده بود در بیمارستان جم بستری شد و سرانجام امروز دار فانی را وداع گفت.

استاد محمدرضا شجریان در روز اول مهر ۱۳۱۹ شمسی در شهر مشهد در خانواده ای هنرمند و هنردوست به دنیا آمد. خانواده پدری او به داشتن صدای دلنشین مشهور بوده و خانواده مادریش نیز در زمینه خوشنویسی و موسیقی بنام بودند. شجریان در مورد تولد خود و سابقه موسیقی در خانواده اش چنین گفته است: «تولدم روز اول مهر ماه سال یک هزار و سیصد و نوزده خورشیدی در مشهد است، در خانواده‌ای که پدربزرگم (علی اکبر) صدای بسیار رسایی داشته و به زیبایی آواز می‌خوانده است. او از مالکین بزرگ مشهد بود و از خواندن در جمع پرهیز داشته، گاه برای دوستان سرشناسی که به دیدارش می‌آمده‌اند می‌خوانده است. پدرم مهدی از صدای پرطنین و رسا برخوردار بود و در جوانی آواز خواندن را شروع می‌کند اما خیلی زود در محیط بسته و سنتی به قرائت قرآن رو آورده و تا آخر عمر بر همان عقیده باقی ماند و آواز را رها کرد و در قرائت قرآن جایگاه خاصی در مشهد پیدا کرد و شاگردان زیادی برای تلاوت قرآن تربیت کرد از جمله خود من».

محمدرضا در کودکی و زمانی که تنها ۵ سال داشت به خواندن آواز روی آورد و بعد از رفتن به کلاس اول در سال ۱۳۲۶ شمسی، تلاوت قرآن را تحت نظر پدرش آغاز کرد. صدای او برای اولین بار در سال ۱۳۳۱ از رادیو خراسان پخش گردید. او دوران دبستان را با موفقیت در همه زمینه های تحصیلی و ورزشی به پایان رسانده و در سال ۱۳۳۶ به دانشسرای مقدماتی در مشهد می رود که باعث آشنایی وی با یک معلم موسیقی می شود که آغاز راه او در دنیای موسیقی سنتی است.

مطالب پیشنهادی

محمدرضا شجریان در کنار مادر و خواهر کوچکترش

شجریان خود در باره نحوه آشنایی خود با موسیقی چنین گفته است: «اولین زمزمه ها و آواز من با همراهی دایی ام که فقط دو سال از من بزرگتر بود و تار میزد آغاز شد. بعد در مشهد به پیرمردی برخوردم به نام آقای جوان که در واقع معلم موسیقی دانشسرا بود. من در دانشسرای مشهد درس می خواندم و ایشان خیلی به من علاقه داشت تار خیلی خوب می زد و شاگرد علی اکبر خوان شهنازی بود ویولن هم می زد. با ایشان هم کار می کردم و آواز می خواندم».

در سال ۱۳۳۹ شجریان دیپلم خود را دریافت کرده و به استخدام آموزش و پرورش در می آید. همزمان با تدریس در دبستان خواجه نظام الملک بخش رادکان، استاد شجریان نواختن سنتور را یاد می گیرد. بدین ترتیب وی بیش از پیش به موسیقی و نت و به ویژه ساز سنتور علاقمند می شود. او در سال ۱۳۴۰ و در سن ۲۱ سالگی با فرخنده گل افشان که او نیز معلم دبستان بود در قوچان ازدواج کرده که در طی سی سال زندگی مشترک با هم صاحب سه دختر و یک پسر (همایون) می شوند. محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۲ به عنوان مدیر دبستان در روستایی در مشهد مشغول به کار می شود. در همان سال اولین فرزند دختر او به نام راحله به دنیا آمده و شجریان موفق می شود اولین سنتور خود را با چوب توت بسازد. دو سال بعد دومین دختر او با نام افسانه به دنیا می آید، دختری که بعدها با پرویز مشکاتیان استاد موسیقی سنتی ازدواج کرد.

استاد شجریان در سال ۱۳۴۵ به تهران نقل مکان کرده و به دعوت داوود پیرنیا که آن زمان مدیر برنامه گلها بود به رادیو رفت. بدین ترتیب اولین برنامه محمدرضا شجریان با عنوان برگ سبز شماره ۲۱۶ در جمعه شب ۱۵ آذر ۱۳۴۵ از رادیو پخش شد. او به مدت ۱۰ سال با نام مستعار سیاوش بیدکانی به خواندن آواز در رادیو ادامه داد زیرا پدرش از آنجایی که فردی بسیار مذهبی و متدین بود با آواز خواندن پسرش مخالف بود. محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۹ همکاری خود را با تلویزیون ملی ایران آغاز کرد و همزمان در رشته خوشنویسی نیز به جایگاهی قابل توجه دست یافت. او از سال ۱۳۵۴ اجرا برای کشور های خارجی آغاز کرده، در سال ۱۳۵۶ شرکت دل آواز را تاسیس و در سال ۱۳۵۷ نیز در مسابقات تلاوت قرآن سراسر کشور به مقام نخست دست پیدا می کند.

لازم به ذکر است که دختر سوم استاد با نام مژگان در سال ۱۳۴۸ و پسرش همایون نیز در سال ۱۳۵۴ به دنیا می آیند. وی در سال ۱۳۵۸ با غلامرضا دادبه آشنا شده و سپس آلبوم‌های مختلفی را با گروه پایور و نیز آلبوم‌های دیگری را با گروه شیدا و عارف کار می‌کند. در فاصله سال‌های دهه شصت شجریان همکاری گسترده‌ای را با پرویز مشکاتیان آغاز می‌کند که حاصل ‌آن آلبوم‌های ماهور، بیداد، نوا، دستان و تعدادی دیگر است. در همین سال‌ها وی به اتفاق گروه عارف کنسرت‌هایی را در خارج از ایران اجرا می‌کند. از سال ۶۸ وی با گروه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی به اجرا کنسرت در آمریکا و اروپا می‌پردازند. این گروه در سال بعد و به دلیل زلزله رودبار کنسرت‌هایی را در جمع آوری کمک مردم دنیا دراروپا و آمریکا اجرا می‌کنند.

استاد شجریان بعد از جدایی از همسر اولش در سال ۱۳۷۰، یک سال بعد و در سن ۵۳ سالگی به کتایون خوانساری ۲۶ ساله ازدواج می کند که حاصل آن پسری به نام رایان است که در سال ۱۳۷۶ در کانادا متولد شد. یک سال بعد آلبوم های شب؛ سکوت، کویر با آهنگسازی کیهان کلهر از استاد شجریان منتشر می شود. او در دو دهه آینده نیز با گروه ها و استادان موسیقی مختلفی در داخل و خارج از ایران به اجرای کنسرت و انتشار آلبوم پرداخت تا اینکه در در هفتم شهریور ۱۳۹۴ برای اولین بار به دلیل ابتلا به سرطان کلیه در بیمارستان کسری بستری شد. از آن سال به بعد محمدرضا شجریان کمتر در انظار عمومی ظاهر شده و به طور مداوم در داخل و خارج از کشور به درمان مشغول بوده است.

استاد شجریان و همسر دومش

علاوه بر خواندن آواز سنتی و خوشنویسی، استاد شجریان در زمینه ساخت ساز جدید نیز زبردست بوده و چندین ساز با نام های صراحی، شهر آشوب، ساغر، کرشمه، سبو و غیره ساخته و معرفی کرده است که البته با واکنش هایی همراه بود. موضوع دیگر در مورد استاد محمدرضا شجریان این است که بدنبال حوادث سال ۸۸  وی با ارسال نامه ای اعتراضی به عزت الله ضرغامی رییس وقت سازمان صدا و سیما از این نهاد خواست که آهنگ انقلابی ایران، ای سرای امید که از آهنگ های معروف وی بود را دیگر پخش نکند و به طور کلی خواستار توقف پخش این آثارش شد. مدتی بعد او ترانه اعتراضی زبان آتش را خواند که بعد از آن پخش دعای ربنای شجریان نیز در صدا و سیما ممنوع شد و از اجرای کنسرت های او در ایران جلوگیری گردید.

استاد شجریان در واکنش به این اتفاقات در مصاحبه ای چنین گفته است: «این اواخر من دیدم که سرود ای ایران ای سرای امید که مربوط به کنسرت ما بود و ربطی به تلویزیون نداشت را در مناسبت‌های مختلف آن را پخش می‌کنند که هیچ ربطی به مفاهیم خود آن تصنیف هم ندارد. این کار مربوط به ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ خورشیدی است و مربوط به الان نیست و مربوط به زمان دیگری است. به هر حال من شکایت کردم و حق هم به من داده شد و البته گفته‌اند که شجریان خودش نخواسته ربنا پخش شود که این را به طور کامل تکذیب می‌کنم. ربنا متعلق به من هم نیست. متعلق به مردم است. جز زندگی و عواطف مردم است و هیچکس حق ندارد آن را از مردم بگیرد. من که صاحب این اثر هستم و در واقع آن را خلق کردم هم می‌گویم متعلق به مردم است».

استاد شهیر آواز ایران در ادامه افزود: «من ربنا را هرگز از مردم دریغ نکردم. حالا اگر اقتضای سیاست است که صدای من را به هیچ صورتی پخش نکنند، خودشان می‌دانند اما دروغ نگویند که ربنا را من نگذاشته‌ام پخش کنند. آن بحث‌های حقوقی بوده و نظر من بود که حق استفاده از آثار بدون اجازه من را ندارید. اما ربنا متعلق به مردم و مخصوص افطار است».

آثار و آلبوم های استاد محمدرضا شجریان:

جوایز و افتخارات استاد محمدرضا شجریان:

خروج از نسخه موبایل