بانک ها چگونه می توانند خطرات پنهان ESG را اندازه گیری کنند
صنعت بانکداری میتواند در بسیاری از زمینهها و فرصتهای رو به رشد، از جمعآوری دادههای استاندارد گرفته تا سیستمهای گزارش دهی کارآمد، سرمایهگذاری کند.
روند بازار – بانک ها و مؤسسات مالی به طور فزاینده ای عوامل محیطی، اجتماعی و حاکمیتی (ESG) را در تصمیمات خود برای سرمایه گذاری در نظر می گیرند. اما بنظر می رسد روی مولفه زیست محیطی، به ویژه مساله کربن زدایی تمرکز خاصی وجود دارد.
با این حال، اتخاذ یک استراتژی متمرکز بر ESG یا هدف کربن زدایی، آسانتر از انجام آن است زیرا تعیین استراتژی خوب تا حدی به میزان دادههایی که به آن ارائه میدهند ،بستگی دارد. شرکتهای بزرگ سهامی عام در گزارشهای پایداری خود معیارهای کلیدی منتشر میکنند، اما با این وجود گزارشها استاندارد نیستند و البته بسیاری از شرکتهای کوچکتر که کارشناسان پایداری را استخدام نمیکنند، نمیدانند چگونه ESG را اندازهگیری یا افشا کنند. یا در برخی موارد هنوز ارزش تجاری زیادی در معیارهای ESG نمیبینند.
هنوز استانداردسازی در گزارش دهی مالی در حوزه ESG انتظارات ما را برآورده نکرده است.اگرچه در موضوعات فرعی مانند اندازه گیری رد پای کربن بصورت محدود این امر تا حدی انجام شده است.فقدان استانداردسازی، چالش های بزرگی را برای بانکهایی ایجاد میکند که گزینههای محدودی برای درک تأثیر ESG در بسیاری از تصمیمات سرمایه گذاری خود دارند.
به عنوان مثال، بانکی که میخواهد بر اساس معیارهای ESG قیمتگذاری پلکانی برای اعتبارات خود ارائه دهد، با دو مشکل کلیدی مواجه خواهد شد. اولاً، بسیاری از شرکتها نمیدانند چگونه معیارهای ESG را به درستی اندازهگیری کنند و ممکن است متوجه تأثیر واقعی آنها نشوند ثانیا، بدون یک استاندارد پذیرفته شده و قابل حسابرسی، خطر “سبزشویی” عمدی توسط شرکت ها برای دستیابی به نرخ های ترجیحی به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت.
البته بانک ها تنها مؤسساتی نیستند که دسترسی به داده های کافی ندارند.از آنجایی که شرکتهای بیشتری شروع به گزارش دهی پایداری کرده اند و به اندازه گیری تاثیرگازهای گلخانهای خود از طریق روش ارزیابی Scope 3 (که شامل معیارهایی است که زنجیره ارزش آنها را کاملا پوشش میدهد)، پرداخته اند ؛بسیاری از آنها درخواستهای متنوعی را از منابع مختلف ارائه کرده اند.
برخی برای پیدا کردن راه حل هایی برای این مشکل به آژانس های رتبه بندی ESG مراجعه کرده اند، اما آن سازمان ها تمایل دارند از تجزیه و تحلیل رتبه بندی های انسانی استفاده کنند که البته قابل اندازه گیری و مقیاس پذیر نیست و آژانسها اغلب به دلیل چالشهای موجود در اندازهگیری ESG با این رتبهبندیها موافق نیستند. یک مطالعه در این زمینه نشان داده است که همبستگی بین رتبهبندیهای مختلف در حوزه ESG فقط ۳۰٪ بوده در حالیکه، رتبه های اعتباری دارای نرخ همبستگی ۹۹ درصدی بوده اند.
با در نظر گرفتن موارد مذکور یک چیز واضح است: راه حل ارائه شده بزرگتر از هر وام دهنده ای که همان بانکها و موسسات هستند؛خواهد بود. در حالی که اقدامات نظارتی نهایتا فقط یک محرک خواهد بود، بانک هایی که این سفر را اکنون آغاز می کنند، موقعیت بهتری جهت سرمایه گذاری در روندهای آینده در این حوزه خواهند داشت. در حال حاضر فعالان بازار می توانند برای پیشبرد داده های خود در حوزه ESG چندین اقدام انجام دهند:.
اول اینکه بانکها میتوانند کنسرسیومی تشکیل دهند که جمعآوری دادهها را استاندارد کرده و به آموزش کسبوکارها در مورد چگونگی برآورد معیارهای ESG خود بپردازند، حتی بدون وجود یک زیرساخت گزارشدهی و حسابرسی رسمی، میتوانیم با ارائه یک چارچوبی که در دسترس همه بانک ها و موسسات باشد، پایه و اساس این کار را بنا کنیم ،چارچوبی که میتواند در زمینه های دیگر، مانند محاسبات Scope 3 مورد استفاده قرار گیرد.
در حالی که بسیاری انتظار دارند که استانداردهای گزارشدهی پایداری باید توسط قانونگذاران هدایت شوند، اما باید به خاطر داشته باشیم که حسابداری مالی ابتدا از نیاز صنایع خصوصی به آن آغاز و نهایتا منجر به افزایش سرمایه شد و پس از یک رکود بزرگ، استانداردسازی شد. البته اکنون سازمانهای غیرانتفاعی و سازمان ملل زمینه را برای گزارش دهی در حوزه ESG در سطح گسترده ای فراهم کردهاند، اما بازیگران خصوصی در این عرصه میتوانند خود اقدام به برداشتن گام بعدی کنند، نه اینکه منتظربمانند تا مقررات وضع شود.
دومین مورد اینکه ، فروشندگان دادهها میتوانند اقدام به ایجاد سیستم گزارشدهی کارآمدتری کنند و به این وسیله شرکتها را قادرسازند تا دادههای خود را بهطور کارآمد و به گونه ای بهتر پس از انجام تخمینها، به اشتراک بگذارند. شرکتهایی که کارکنان ویژه ای برای گزارشدهی پایداری تمام وقت ندارند، نیاز به روشی آسانتر برای به اشتراک گذاشتن معیارهای مربوط به ESG دارند، و فروشندگان دادهها میتوانند با «بازبینی» نمونهای از شرکتهای گزارشدهنده درهر سال، سطحی از اطمینان را به بازار ارائه دهند تا بخاطر وجود تقلب در گزارش دهی ESG ،در برخی موارد از این کار دلسرد شوند.
سوم اینکه، بانک ها و سایر ذینفعان می توانند علیرغم محدودیت های قابل توجه از داده های موجود استفاده کنند و به راه هایی برای به دست آوردن درک درستی در مورد برخی از خطرات موجود در حوزه ESG دست یابند.
به عنوان مثال استفاده از فناوری تصویربرداری ماهوارهای برای جمعآوری دادههای مربوط به املاک یا زمین،ابزاربسیار مفیدی برای درک خطرات اقلیمی و فیزیکی است. استراتژی دیگر استفاده از دادههای پراکسی است که شامل بررسی رتبهبندیهای معمولی برای یک شرکت با در نظر گرفتن اندازه، نوع صنعت و مکان مشابه برای ایجاد تخمین تقریبی در این زمینه است. این استراتژی در سطح برنامه ریزی برای سرمایه گذاری توسط یک شرکت برای بانک هایی که با تعداد زیادی از شرکت های کوچکتر کار می کنند، بسیار مفید است.
از آنجایی که عوامل ESG برای کسب موفقیت روز به روز حیاتی ترو ضروری تر می شوند و فعالیت های اقتصادی به طور گسترده ای به سمت کربن زدایی پیش می رود، بانک ها و وام دهندگان نمی توانند به سادگی تنها به تخصص خود تکیه کنند یا منتظر بمانند تا دیگر بازیگران در این حوزه راه را پیش ببرند. حتی عمیقترین سطح دانش و اطلاعات از پویایی بازار، زمانی که دادهها ناچیز یا ناقص هستند، کافی نخواهد بود. بازیکنان این عرصه برای استفاده از فرصتهای جدیدی که ESG ارائه میکند، به یک رویکرد جدید خلاقانه همراه با همکاری نیاز دارند .
نویسنده:دنیس گادا رئیس بخش خدمات مالی آمریکای شمالی در Infosys .
مترجم: سید مهدی آقایی