به گزارشپایگاه خبری روند بازار، به نقل از مهر: وقتی دو نفر عادت ها و عقاید متفاوتی داشته باشند اختلاف ایجاد می شود. به عنوان مثال اگر یکی از طرفین بیش از حد مذهبی باشد اما دیگری نقطه مقابل او باشد پیدا کردن علایق و ایده های مشترک برای آن ها سخت می شود. وقتی یک آدم منظم بخواهد با یک آدم شلخته کنار بیاید مطمئنا بحث و درگیری بالا می گیرد. درست است که تفاوت ها باعث جذب دو طرف می شود اما همیشه قدرت ماندگاری یا استحکام ندارد.
ارتباط دو نفر از دو دنیای متفاوت می تواند کمی مشکل ساز باشد. اما با این وجود ارتباط دو نفر که کاملا به هم شباهت دارند هم به سازش و مصالحه نیاز پیدا می کند. در واقع هر رابطه سالمی به سازش و مصالحه نیاز دارد.
تفاوت های کوچک حل نشده تبدیل به مشکلات بزرگ می شود
وقتی با هر فردی به مدت طولانی زندگی می کنید ناخودآگاه اختلافاتی با هم خواهید داشت. توافق می کنید که مشکلات را با هم حل کنید اما وقتی مشکل باعث ایجاد تفاوت هایی در ارزش های مهم شما شود اختلاف نظرها شروع می شود و دو طرف یکدیگر را برای این که مطابق میل او رفتار نمی کند سرزنش و انتقاد می کنند.
اگر ارزش های شخصی دو طرف کاملا متفاوت باشد ارتباط آن دو تقریبا غیرممکن می شود. هر دو سعی می کنند خودشان را ثابت کنند و درگیری ها شروع می شود. ارزش ها و باورها در واقع اولویت های فرد هستند. به سختی می توان ارزش های اصلی یک فرد را تغییر داد چون هیچ درست و غلطی در ارزش های اصلی وجود ندارد. در واقع نیاز نیست ارزش های اصلی مشابه هم باشند و نیاز به همپوشانی ندارند اما می توانند به اشتراک گذاشته شوند.
تفاوت های کوچک هم می توانند باعث ایجاد شکست در روابط شوند. دو دوست داشتم که به جلسات مشاوره می رفتند. یکی از مهم ترین درگیری آن ها سر ظرف ها بود. زن از این که ظرف ها روی ظرفشویی بماند متنفر بود اما مرد برایش اهمیت چندانی نداشت و چون به موقع ظرف خودش را نمی شست او این کار را می کرد. از نظر زن این کار شوهرش بدجنسی بود اما او فقط از ظرف شستن بیزار بود. در واقع او بی علاقگی همسرش را یک حمله به حساب آورد و اگر به مشاوره نمی رفتند و درباره موضوع مشورت نمی کردند یک مسئله کوچک تبدیل به یک درگیری بزرگ می شد.
وقتی زن و شوهر با هم اختلاف نظر دارند باید درباره آن با هم گفتگو کنند در غیر این صورت مشکل بدتر و بدتر می شود.
بعضی ها با تفاوت ها طوری برخورد می کنند که رابطه و زندگی عاطفی آن ها را بدتر می کند.
باور بعضی ها این است که اگر قرار است با نظری موافقت کنند پس ازدواج موفقی ندارند. تصور آن ها این است که طرف مقابل باید تمام نیازها را برآورده کند و این طرف مقابل است که باید با همه نظرات او موافقت کند. اگر طرف مقابل او نتواند به تمام نیازهای او پاسخ بدهد و تمام انتظارات او را برآورده کند کاملا ناامید می شود.
تصور کنید شما ارزش زیادی به مد و لباس می دهد اما همسرتان به سختی می تواند حتی جوراب هایش را با لباسش ست کند. اختلاف نظرها شدت می گیرد و شما فکر می کنید که باید تغییراتی در ظاهر همسرتان ایجاد کنید. از طرفی برای او هم سخت است که شبیه عکس های روی مجلات مد شود. شما این بی اهمیتی او به تیپ و استایل را با بی اهمیت بودنش نسبت به رابطه تان اشتباه می گیرید و در نهایت این رابطه رابطه موفقی نخواهد بود.
بعضی ها بیش از نیاز همسرشان سازش و توافق می کنند
بعضی ها وقتی یک رابطه را شروع می کنند خودشان را قربانی می کنند چون همسرشان را دوست دارند و می خواهند شبیه او باشند. بنابراین با نادیده گرفتن علایق خود تلاش می کند تفاوت ها را از بین ببرد.
تعادل در این رابطه از بین می رود چون یکی از طرفین بیش از حد خودش را نادیده می گیرد و در نهایت دچار ناامیدی و افسردگی می شود. توافق و سازش زمانی مفید است که هر دو طرف را شاد کند
درباره انتظارات، مرزها و روش های حمایتی خود طوری صحبت کنید که توافق را یک حمله شخصی نبینید. در یک اختلاف نظر دو طرف هم می توانند برنده شوند. کاری کنید که هر دو به چیزی که می خواهید برسید. ایجاد تغییر به معنی شکست نیست.
هر دو باید تغییراتی در خود ایجاد کنند که در رابطه به تعادل برسند. وقتی از همسرتان می خواهید که یکی از عادت هایش را تغییر دهد باید خودتان هم آماده ایجاد تغییراتی در خودتان باشید.
اجازه دهید تفاوت ها شما را به همسرتان نزدیک تر کند
تقریبا غیر ممکن است که دو نفر کارهایشان دقیقا شبیه به هم باشد. کمی تفاوت رابطه ها را سرگرم کننده تر و جالب تر می کند. چون این فرصت برایتان پیش می آید که با دید دیگری به همه چیز نگاه کنید یا چیزهایی را تجربه کنید که قبلا نکرده بودید.
توافق و مصالحه بهترین راه برای کنار هم قرار دادن دو انسان است. نیازی نیست برای دوام آوردن در یک رابطه خودتان نباشید اما می توانید از خودتان آدم بهتری بسازید.